Sweet Time
سلام خوبيد خوشيد؟ ما اگه يه سري به شما نزنيم شما نبايد به اندازه سر سوزن هم دلتون شور بزنه كه اين يارو زندس.مردس.هي ي ي ي ي ي ي دوستام دوستاي قديم. چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: 11:32 PM :: نويسنده : Rojin.Sogol سلام به شما دوستای گل ببخشید تو این مدت من نتونستم مطلب بزارم و همه ی حرف ها از طرف رژین شد حالا اومدم جبران کنم... همون طور که در قسمت های قبل از زبون رژین شنیدید رژین یه شماره از حسین تهی گیر اورد که متاسفانه ماله تهی نبود و اون شماره مطلق بود به یک زن خشن که اگه بیشتر از تهی از اون میپرسیدیم یا کله مارو یا کله حسین تهی و یا چشمونو در میاورد... اگه یادتون باشه در قسمت های قبل با هم خوندیم که رژین شماره مرکز اطلاعات ایرانیان در لس انجلس رو توسط یکی از برنامه های علیرضا قادری گیر اورد و بلافاصله این شماره رو به من داد اون زمان ما که دیگه از کامران و هومن نا امید شده بودیم با این حال که میدونستیم شماره ای که ازشون داریم درسته ولی دیگه زنگ نزدیم(حال میکنین چه دخترایه گلی هستیم..؟؟؟) اون زمان گروه بلک کتس خواننده جدید اورده بود یه بار رژین به من زنگیدو گفت: سوگل بدو بدو بزن شبکه فلان داره کامران و هومنو نشون میده.. منم زود زدم ولی وسط اهنگ دیدیم که کامران وهومن نیستن یکی از خواننده های این گروه فوق العاده شبیه هومن بود حرکاتش..خوندنش..رقصیدنش ..و...فکر کنم الان دیگه حدس میزنین بعدش چه اتفاقی افتاد؟؟ اره دوباره ما عاشق شدیم و باز به طور همزمان و ناخوداگاه..به خدا نمیدونم چرا اینجوری میشد من از هر کی که خوشم میومد فرداش میفهمیدم رژین هم عاشقه اون شد به نظرتون عجیب نیست؟(جلل خالق) خلاصه ما عاشق خواننده گروه بلک کتس به اسم ادی شدیم...و.... (بقیه داستان در ادامه مطلب) ادامه مطلب ... پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, :: 1:15 AM :: نويسنده : Rojin.Sogol خلاصه كه ما هميشه در حال زنگ زدن به كامران هومن بيچاره بوديم و هميشه هم در حال چرت و پرت گفتن بهشون.يه بار زنگ زديم گقتيم.اسم سايتتونو عوض كنين.يه بار تبريك گفتيم.يه بار تسليت. ادامه مطلب ... جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 1:16 AM :: نويسنده : Rojin.Sogol بهم تبريك بگين بالاخره يه شعر باحال نوشتم واسه اون عشخ بر باد رفتم(بعد از مدت ها) پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 1:59 AM :: نويسنده : Rojin.Sogol بعد از اينكه ما با هم بيشتر آشنا شديم و از علايق و.. هم مطلع شديم.فهميديم تو خيلي از علاقه مندي هامون با هم وجه اشتراك داريم و بعد ها هم خيلي كارها چه از فعاليت هاي گروهي كه تو مدرسه گرفته تا كارهاي ديگه با هم كار مي كرديم اما نكته جالبش اينجا بود كه به هيچ وجه با هم تفاهم نداشتيم به فرض اگه اون مي گفت سفيد خوبه من مي گفتم نه سياه بهتره. لطفا براي ديدن ادامه مطالب به دامه مطلب بريد. ادامه مطلب ... جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 1:43 AM :: نويسنده : Rojin.Sogol
پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:, :: 1:4 AM :: نويسنده : Rojin.Sogol خیلی نامردی حالا دیگه باید منو ببری حرم زنجیر بندی کنی اگه کاراتو بکم همه میفهمن چه دیوونه ای هستیو ما هم دیووونه کردی پس بزار بگم: چشتون روز بد نبینه سال اول راهنمایی که بودیم یک روز زنگ تفریح بود یکی از بچه ها دست رژینو از پشت گرفته بود رژین هم مثله دیوونه ها داد میزد ولم کنین....ولم کنین.....!!!! منه بیچاره همون موقع داشتم از کنارش رد میشدم یه دفعه دیدم یه کله اومد تو صورتم (ماشاالله کله که کله نیست کله...؟؟!؟!؟!)واااای غش کردم بدترین ضربه ای بود که بهم وارد میشد نمیدونم من بعد از ضربه چه جوری زنده موندم؟؟؟؟؟دلم میخواست پاشم بزنمش و داغونش کنم ولی حسش نبود یعنی جون نداشتم نه اینکه فکر کنین زورم بهش نرسیدا نه اصلا این حرفا نبود!!!!(مثله خون اشامی که بهش گیاه شاه پسند دادن و توانایی حرکت نداره منم اون جوری ببودم!!!!!!) از اون روز به بعد ما به شعاع 11متری باهم حرف میزدیم (انگار تو داهاتیم هی رژین....؟؟؟!!!) ادامه مطلب ... چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, :: 7:30 PM :: نويسنده : Rojin.Sogol سلام خدمت همه دوستان گل شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, :: 1:33 AM :: نويسنده : Rojin.Sogol صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ Salam.ma 2ta dostim ke khateratemono bahanei kardim baraye sakht ye fazaye jadid va dashtan doste goli mesle shoma. Mamnoon ke webe maro baraye didan entekhab kardin. پيوندها
|